ایران: نخستین کشور پیشنهاد دهنده استفاده از زبان اسپرانتو در روابط بین‌المللی

نوشتهٔ زیر بخشی از کتابِ آسان‌ترین زبان دنیا ترجمه و تألیف مهندس احمدرضا ممدوحی است. این کتاب که به معرفی و آموزش زبان اسپرانتو می‌پردازد، در مورد پیشنهاد ایران دربارهٔ زبان اسپرانتو در جامعهٔ ملل، چنین می‌نویسد:

مقدمه

ایران نخستین کشور جهان است که به‌طور رسمی پیشنهاد استفاده از زبان اسپرانتو را در روابط بین‌المللی مطرح ساخته است. در سال ۱۹۲۱ هیئت نمایندگیِ ایران در نخستین اجلاسیهٔ جامعهٔ ملل پیشنهاد کرد که زبان اسپرانتو به‌عنوان زبان بین‌المللی در روابط بین کشور‌ها و سازمان‌های جهانی، مانندِ جامعهٔ ملل، مورد بهره‌برداری قرار گیرد. جامعهٔ ملل که شکل نخستین سازمان ملل متحد بود پس از جنگ جهانیِ اول در سال ۱۹۲۰ توسط ۴۹ کشور دنیا به‌منظور ارتقاء بخشیدن به هم‌کاری‌های بین‌المللی و پیش‌گیری از بروز جنگ و توسعهٔ صلح و امنیت در جهان به وجود آمد. هرچند ویلسون رئیس جمهور وقت ایالات متحدهٔ آمریکا یکی از معماران اصلیِ جامعهٔ ملل بود ولی مجلس سنای آمریکا هیچ‌وقت با پیوستن این کشور به این سازمان بین‌المللی موافقت نکرد، در حالی که ۱۳ کشور دیگر نیز پس از تأسیس جامعهٔ ملل، به این نهاد بین‌المللی پیوستند. پس از جنگ جهانی دوم، این نهاد در سال ۱۹۴۶ منحل گردید و جای خود را به سازمان ملل متحد داد.

اهمیت پیشنهاد ایران

این پیشنهاد ایران در جامعهٔ ملل، در تاریخ زبان اسپرانتو از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، تا آنجا که مورخینِ زبان اسپرانتو، تاریخ این زبان را به دو دورهٔ متمایزِ قبل و پس از پیشنهاد ایران تقسیم‌بندی نموده‌انداند همچنین، بسیاری از نویسندگان دنیا در کتاب‌ها و دیگر تألیفات خود به اهمیت این پیشنهاد ایران اشاره کرده‌اند. به‌عنوان نمونه سیلوان زَفت (Sylvan Zaft)، که کتابی تحت عنوانِ اسپرانتو: زبانِ دهکدهٔ جهانی، به زبان انگلیسی تألیف کرده‌است، در فصلِ دوم این کتاب، تحتِ نامِ اسپرانتو: گذشته و حال چنین می‌نویسد: «در دههٔ بیست، هنگامی‌که هیأت نمایندگیِ ایران در جامعهٔ ملل پیشنهاد بهره‌گیری از اسپرانتو را در روابط بین‌المللی مطرح ساخت، به نظر فرصت بسیار خوبی برای این زبان در حال پدیدار گشتن بود. در بحث‌هایی که بلافاصله پیش‌آمد، حملاتِ شدیدی به اسپرانتو شد. نمایندهٔ فرانسه، به طرز ویژه‌ای با هیاهوی زیاد به اعتراض علیه این پیشنهاد پرداخت. به نظر او زبان فرانسوی زبان بین‌المللی بود.» پروفسور کلود پیرون (Claude Piron)، از نویسندگان برجسته در دنیای اسپرانتو نیز در یکی از سخن‌رانی‌های مشهور خود که ترجمهٔ فارسیِ آن نیز در ایران منتشر شده است دربارهٔ همین پیشنهاد ایران چنین می‌گوید: «دههٔ ۱۹۲۰ می‌آید. ایران در جامعهٔ ملل پیشنهاد می‌کند که زبان اسپرانتو در روابط بین‌المللی به‌کار گرفته شود. همه شگفت‌زده می‌شوند. قدرت‌های بزرگ جبهه‌گیری می‌کنند:» باید این پیشنهاد را مدفون ساخت، زیرا برای برتریِ فرهنگیِ ما خطرناک است «. این دولت‌ها ثروتمند و بانفوذند، نمایندگان آن‌ها برای پایمال ساختن حقیقت – به شرم‌آور‌ترین صورت نیز – هیچ‌گونه تردید و دودلی به خود راه نمی‌دهند.» گفتی است که این سخن‌رانیِ تاریخی به مناسبت اهدای جایزهٔ زامنهوف از طرف سازمان جهانی اسپرانتو (دارای روابط رسمی با یونسکو و سازمان ملل متحد) به دبیرکل وقت یونسکو، آقای احمد مختار امبو، در ۱۶ دسامبر سال ۱۹۸۶ در مقر اصلی یونسکو در پاریس ایراد شده است.

دکتر ادمون پریوا

دکتر ادموند پریوات یکی از پیشتازان نهضت اسپرانتو و عضو هیئت نمایندگی ایران در جامعه ملل
دکتر ادموند پریوات یکی از پیشتازان نهضت اسپرانتو و عضو هیئت نمایندگی ایران در جامعه ملل

موتور اصلی در ارائهٔ این پیشنهاد، دکتر ادمون پریوا، یکی از پیشتازان نهضت اسپرانتو در جهان بوده است. وی که از اهالی فرانسوی‌زبان سوئیس بود، در سن ۱۴ سالگی اسپرانتو را آموخت و هنگامی‌که ۱۶ سال داشت در نخستین کنگرهٔ جهانیِ اسپرانتو در سال ۱۹۰۵ در شهر بولُنْی- سور- مِر فرانسه شرکت کرد. در همین همایش بین‌المللی و تاریخیِ اسپرانتو بود که وی استعداد درخشان خود را به‌عنوان یک خطیب و سخنران ماهر در زبان اسپرانتو نشان داد. بین سال‌های ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۱ وی بسان سفیری مشتاق و توانا برای زبان اسپرانتو، طی سفرهایی به کشورهای ایالات متحدهٔ آمریکا، انگلستان، فرانسه و روسیه، به پیشبرد و توسعهٔ این زبان در دنیا یاری نمود. در سال ۱۹۱۲ مؤسسهٔ بین‌المللیِ اسپرانتو در ژنو را بنیان نهاد و چندین بار به‌عنوان پرزیدنت سازمان جهانیِ اسپرانتو و انجمن اسپرانتوی سوئیس انتخاب شد. پریوا که از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۳ سردبیریِ مجلهٔ اسپرانتو را به پرنس رضا ارفع‌الدوله نماینده ایران در جامعه ملل و مدافع زبان اسپرانتو عهده داشت و مقالات با ارزشی را چه از نظر ارائهٔ نقطه نظرات روشن‌بینانهٔ خود و چه از نظر سبک نگارش برجسته‌اش، ارائه نمود، درواقع در طول سال‌های ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۸ نهضت توسعهٔ زبان اسپرانتو را سازماندهیِ مجدد کرد و رهبری این حرکت بین‌المللی را بر عهده داشت. کتاب سه‌جلدیِ تاریخ اسپرانتو در بارهٔ او چنین می‌نویسد: «پریوا مبتکر ارائهٔ اسپرانتو به جامعهٔ مللِ سابق در سال ۱۹۲۱ بود، وی در آنجا، به‌عنوان نمایندهٔ دولت ایران، با بلاغت از زبان اسپرانتو دفاع کرد. علی‌رغم مخالفت‌های هیأت‌های نمایندگیِ فرانسه و برزیل، اجلاسیهٔ عمومیِ جامعه (ی ملل) مهر تأیید بر گزارش مهمِ تهیه شده توسط اُرگان‌های خودِ جامعهٔ ملل، تحت عنوان «اسپرانتو به‌عنوان زبان بین‌المللیِ» کمکی  زد؛ با اهمییت‌ترین سند در مورد نهضت اسپرانتو، گزارشی که به ده زبان ترجمه شد، و تنها سند جامعهٔ ملل که در بیشترین مقیاس منتشر گردید.»  پریوا انسانی آزاده و آزادی‌خواه بود. در سال ۱۹۱۷ کمیته‌ای بین‌المللی برای استقلال لهستان برپا ساخت و نیز مدافع ماهاتما گاندی بود و او را در بازگشتش به هندوستان در سال ۱۹۳۱ همراهی کرد. دکتر فرنس سیلاجی ، اسپرانتودانِ سوئدیِ مجارتبار، که خود از مؤلفینِ برجسته است و بیش از ۳۰ کتاب به زبان اسپرانتو دارد و به ۹ زبان گوناگون کتاب آموزشی نگاشته است، در مورد پریوا می‌گوید: «پریوا از ابتدای جوانیِ خود در دنیای اسپرانتو زندگی کرد، شخضیت او از کوشش‌های او برای اسپرانتو قابل انفکاک نیست، و این احساس و اعتقاد ـ اعتقادِ منطقیِ شخصی فرهیخته ـ در آثار او موج می‌زند. جملات او در تمامیِ نوشته‌هایش سرشار از سرزندگی‌ست، و در آثارش به‌خوبی می‌توان تمامیِ طیف‌های زندگیِ حقیقی را مشاهده نمود. تألیفات او از‌‌ همان دورهٔ نخستِ نهضت اسپرانتو بر روی نسل جوان ـ که نسل دوم در نهضت اسپرانتو محسوب می‌شود ـ تأثیر گذار بود و ایشان را از تمایلات ادبیِ خشک و کهن رهایی بخشید.» پریوا با موفقیت تمام تحصیلات اولیه‌اش را در ژنو به‌پایان رساند و سپس دکترای خود را از دانشگاه سوربون در پاریس اخذ نمود و بنا بر رسم خانوادگی، تدریس زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه نوشاتِل آغاز کرد. از ابتکارات او در دنیای اسپرانتو، برپائیِ همایش‌های علمی-فنی در بارهٔ «اسپرانتو در مدارس»، و «اسپرانتو در تجارت» در سال ۱۹۲۳ در شهر ونیز و ابداع «دانشگاه تابستانی به زبان اسپرانتو» است که تا به امروز نیز هم‌زمان با همایش بین‌المللی اسپرانتو، همه‌ساله در کشورهای مختلف برگزار می‌شود که در آن متخصصین رشته‌های گوناگون به زبان اسپرانتو سخنرانی‌های علمیِ خود را ارائه می‌نمایند. در سال ۱۹۲۲ نیز وی برای نخستین بار همایشی در مورد «اسپرانتو و رادیو» در شهر ژنو ترتیب داد و در سال ۱۹۲۵ ایستگاه رادیوئیِ ژنو را تأسیس کرد. در چند سخنرانی از ۵۵ سخنرانیِ او، که حاوی خاطرات جالب وی در مورد زبان اسپرانتو و بزرگانی چون ماهاتما گاندی، رومن رولان و … است، که بین سال‌های ۱۹۵۲ و ۱۹۵۴ نگاشته شده است و هر هفته از رادیو بِرن سوئیس در سال‌های ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ پخش گردیده است، و در سال ۱۹۶۲، پس از فوتش به‌صورت کتاب نیز منتشر شد وی به خاطرات خود دربارهٔ جامعه ملل می‌پردازد و از جمله می‌گوید که: «به‌واسطهٔ این‌که در جامعهٔ ملل، سمت مترجم شفاهیِ لُرد سِسیل و نانسِن را داشتم، از دوستیِ ایشان بهره‌مند شده و چیزهای فراوانی از آن‌ها، در ارتباطات خصوصیشان، فرا گرفتم. در مورد پروفسور گیلبرت مورِی استاد یونان‌شناسی از آکسفورد نیز، چنین بود. وی سمت نمایندگیِ ژنرال سْماتْس را به‌عنوان نمایندهٔ آفریقای جنوبی بر عهده داشت. در واقع در آن دوران، بسیاری از کشور‌ها شخصی خارجی را به‌عنوان نمایندهٔ خود در جامعهٔ ملل انتخاب می‌کردند. معیار انتخاب ایشان، نه ملیتِ افراد، بلکه ایده‌ها و اعتقاداتشان بود، به این معنی که چنانچه افکار فردی با خواست‌های کشور مربوطه هم‌سو بود، وی به‌عنوان نمایندهٔ آن کشور، انتخاب می‌شد. خودِ من نیز، که بیش از دو سال از دوستی‌ام با پرنس ارفع، سرنمایندهٔ ایران در جامعه (ی ملل)، می‌گذشت، به زودی به‌عنوان مشاور افتخاری و پس‌ازآن به‌عنوان معاون نمایندهٔ ایران انتخاب شدم. پرنس ارفع یکی از متشخص‌ترین افراد در جامعه (ی ملل) بود. وی، دیپلُماتی سال دار، خردمند و بسیار شجاع بود، به‌خصوص هنگامی‌که احساس می‌کرد اصلِ مهم عدالت، مورد تهدید قرارگرفته است. من از وی حکمت و تجربیات مفیدی آموختم و از صمیم قلب به او عشق می‌ورزیدم. او از آن انسان‌هایی بود که به خاطر شایستگی‌های شخصیشان، به مدارج عالی رسیده‌اند و به‌همین علت، به‌پاس خدمات فراوانی که انجام داده بود، عنوان پرنس را دریافت کرده بود.

    دولتِ آن زمان ایران، توانائیِ پرداخت حقوق به نماینده‌های زیادی را نداشت و من موافقت کردم که به‌صورت رایگان با پرنس ارفع کار کنم، با این شرط که عضو رسمیِ هیئت نمایندگی گردم و در صورت مطرح‌شدن زبانِ جهانیمان (اسپرانتو) در جامعه (ی ملل)، اجازهٔ دفاع از آن را داشته باشم. وی موضوع را با تلگراف برای دولتش توضیح داد و به این ترتیب با درخواست من موافقت شد و انتخاب گردیدم. پرنس ارفع، خود از حامیان نهضت (اسپرانتوی) ما بود و نخستین پیشنهاد (راجع به استفاده از اسپرانتو به‌عنوان زبان بین‌المللی) را، همراه با لرد سِسیل و نمایندگان چند کشور دیگر، امضا کرده بود. پرنس ارفع در جامعه (ی‌ملل)، نمایندهٔ نقطه نظرات کشورهای ضعیف‌تر یا کوچک‌تر بود، همانند نانسن از نروژ. زمانی‌که ابرقدرت‌ها قصد داشتند تا مادهٔ ۱۰ اساسنامهٔ جامعه (ی‌ملل) را، که بسیار حیاتی و ضامن استقلال و تمامیت ارضیِ دولت‌های عضو در برابر حملات خارجی بود، حذف کنند، ارفع تنها کسی بود که جرئت کرد رأی منفیِ خود را، به‌طور علنی اعلام کند ـ درحالی‌که وزرای امور خارجهٔ بیست کشور کوچک، به‌دلیل تهدیدهای کشورهای بزرگ، مجبور بودند از دادن رأی خودداری کنند. به‌خوبی به‌یاد دارم که وزرای کشورهای بزرگ مُدام به‌سوی جایگاه ما می‌آمدند تا از پرنس ارفع بخواهند که از دادن رأی خودداری نماید، ابتدا با چاپلوسی و تملق، بعد با پیشنهاداتشان در مورد انتخاب کردن پرنس به‌عنوان پرزیدنت (جامعهٔ ملل) و یا دادنِ افتخاراتی دیگر به وی، و در انت‌ها … با تهدید‌هایشان. ولی، پرنس ارفع با پایداریِ تمام، مقاومت نمود و هنگامی‌که نام ایران، بر طبق حروف الفبا، خوانده شد، نهی بسیار واضح او، با انرژیِ هرچه‌تمام‌تر طنین‌افکن گشت، و در این موقع بود که صدای پچ‌پچ‌های تحسین‌آمیزِ عموم به گوش حاضرین رسید. سپس نمایندگان آن بیست کشور کوچک، برای فشردن دست پرنس و تشکر از او به خاطر شهامتی که از خود نشان داده بود، به سوی ماروانه شدند، چراکه رأی او باعث نجات دادن اساس‌نامه شده بود.» همان‌طور که پریوا توضیح می‌دهد، در پی این اقدامِ پرنس ارفع، دوستانش حتی پیشنهاد کردند که او را برای جایزهٔ صلح نوبل نامزد کنند. دکتر پریوا در جلد دوم کتاب معروف خود تاریخ زبان اسپرانتو نیز، یک فصل کامل را به موضوع مطرح‌شدن زبان اسپرانتو در جامعهٔ ملل اختصاص داده است و به‌تفصیل روند وقایعی را که در این نهاد بین‌المللی در رابطه با زبان اسپرانتو رخ‌داده، تشریح کرده‌است که ویلیام اُلد (William Auld)، نامزد دریافت جایزهٔ ادبی نوبل در سال‌های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ نیز، به بخشی از آن در فصلِ پنجم کتاب خود، تحت نامِ پدیدهٔ اسپرانتو، اشاره می‌کند. (ترجمهٔ کامل این اثر در کتاب «آسان‌ترین زبان دنیا» آمده است)

قطعنامه‌های یونسکو دربارهٔ اسپرانتو

در ‌‌نهایت، فعالیت‌هایی که توسط اسپرانتودانان کشورهای گوناگون، به‌خصوص پروفسور ایوو لاپنا، معمار نهضت مدرن اسپرانتو در جهان، در این راستا انجام شد، منجر به تصویب دو قطعنامهٔ یونسکو در ارتباط با زبان اسپرانتو گردید که در آن، با توجه به دست‌آوردهای عملیِ زبان اسپرانتو در ایجاد ارتباطات فرهنگی بین کشورهای گوناگون، به کشورهای عضو سازمان ملل متحد و یونسکو، توصیه شده است که آموزش زبان اسپرانتو را در مدارس و مؤسسات آموزشِ عالیِ خود بگنجانند. در کشورهایی که در جهت انجام این توصیهٔ یونسکو دست به اقدامات مناسب زده‌شده، رشد و توسعهٔ زبان اسپرانتو شتاب بیشتری پیدا کرد و در واقع بسیاری از اسپرانتودانانِ کنونیِ جهان، شناختن و فراگیریِ زبان اسپرانتو را در مدارس کشور خود، مدیون این قطعنامه‌ها می‌باشند، قطعنامه‌هایی که بذر آن‌ها با پیشنهاد ایران در سال ۱۹۲۱ افشانده شد. نکتهٔ جالب‌توجه این است که در کشور خود ما ایران، هیچ‌گاه اقدام مناسبی جهت آموزش زبان اسپرانتو در مدارس و دانشگاه‌ها انجام نشده است. به‌امید این‌که وزارت آموزش‌وپرورش و وزارت فرهنگ و آموزش عالی هر چه زود‌تر به این مهم پرداخته و با وارد ساختن آموزش زبان اسپرانتو در برنامهٔ درسیِ مدارس و دانشگاه‌ها، کودکان و بزرگ‌سالانِ این مرز و بوم را از مزایای فراگیریِ این زبان بین‌المللی و بی‌طرف بهره‌مند سازند.

گفتگوی تمدن‌ها و زبان اسپرانتو

نکتهٔ جالبِ توجهِ دیگر این است که طرح گفتگوی تمدن‌ها نیز پیشنهادی از سوی کشور ایران بوده است که مورد استقبال جهانیان هم قرارگرفته است، اما همان‌طور که همگان می‌دانند، تمدن‌های گوناگونِ جهان دارای زبان‌های گوناگون هستند و در بسیاری از موارد حتی در درون تمدنی واحد،‌گاه ده‌ها یا صد‌ها زبان مختلف وجود دارد، بنابر این، گفتگوی تمدن‌ها بدون وجودِ زبانی مشترک در بینِ تمدن‌ها می‌سر نخواهد شد، چراکه انجام هر گفتگویی مسلماً به زبانی مشترک در بین طرفین آن احتیاج دارد و گفتگوی تمدن‌ها به زبانی مشترک و بی‌طرف محتاج است چرا که بهره‌گیری از زبان یکی از طرف‌های گفتگوی تمدن‌ها توسط تمدن یا تمدن‌های دیگر، به معنیِ تحقیر زبان و فرهنگ‌ِ آن (‌ها) است. حال چنانچه این گفتگو بخواهد در بین آحاد مردم هر تمدنی با آحاد مردم دیگر تمدن‌ها برقرار گردد، زبان مشترک و بی‌طرف فوق‌الذکر همچنین می‌بایست به‌گونه‌ای آسان، ارزان و سریع قابل فراگیری توسط تودهٔ مردمان در سراسر این کرهٔ خاکی باشد و در عین حال، آن‌چنان در بیان معانی و مفاهیم گوناگون، قوی و قادر باشد که بتواند متفاوت‌ترین مباحث را برای «بیگانه‌ترین» انسان‌ها بازگو نماید تا این بیگانگی‌های صوری و ظاهری به یگانگیِ معنوی و باطنی بیانجامد. خوشبختانه زبان اسپرانتو از بوتهٔ آزمایش‌هایی از این دست، با موفقیت کامل در آمده است و در طول تاریخِ بیش از یک قرنِ خود، در ایجاد تفاهم و دوستی در بین مردم جهان، سزاواریِ خود را به تأیید مجامع مؤثق بین‌المللی مانند یونسکو نیز رسانده است. آموزش اسپرانتو در مدارس و دانشگاه‌های ایران همان‌طور که تجربهٔ سالیان متمادی به همهٔ ما اثبات کرده است، آموزش زبان‌های ملی دیگر کشور‌ها – مثل زبان فرانسوی در سابق و زبان انگلیسی در دوران حاضر – نتیجهٔ مطلوبی در بر نداشته است، در صورتی که چنانچه زبان ساده، منطقی، بدون استثناء و قدرتمندِ اسپرانتو به محصلین و دانشجویانِ ما تدریس شود ظرف مدت یک یا دو سال چنان تسلطی خوبی به این زبان پیدا می‌کنند که به هیچ وجه قابل مقایسه با دانش ایشان در زبان انگلیسی‌ای که پس از سالیانِ سال به‌دست می‌آورند، نیست و با فراگیری طولانی‌ترِ اسپرانتو قادر خواهند شد تا از طرفی به ترجمهٔ آثار بی‌بدیل ادبیات غنیِ کشورمان همت گمارند و تمامیِ کشورهای جهان را از این چشمهٔ جوشان مهر و امید، بهره‌مند سازند و از طرف دیگر از منابع گوناگون این زبان که وسعتِ فرهنگیِ آن به اندازهٔ حدودِ تمدنِ کلِ جهان است بهره جویند، آثاری که متعلق به تمامیِ فرهنگ‌ها و تمدن‌های گیتی است، چه «بزرگ» و چه «کوچک»، چه غنی و چه فقیر؛ چراکه برای همگیِ ایشان نیز فراگیریِ اسپرانتو آسان، سریع و ارزان بوده و بسیاری از آن‌ها پس از یادگرفتن آن، آثار ادبیِ فرهنگ خویش را به زبان اسپرانتو ترجمه و منتشر ساخته‌اند. هم‌اکنون آثار ادبیِ بسیاری از فرهنگ‌های گوناگون جهان، از کشورهای اسکاندیناوی گرفته است تا کشورهای آفریقایی، توسط اسپرانتودانان برجستهٔ ایشان به زبان اسپرانتو ترجمه و منتشر شده است. از جمله در فصلِ ششم کتاب پدیدهٔ اسپرانتو تا حدودی به غنای ادبیات اسپرانتو پرداخته شده است و بخش کوچکی از منابع فراوان و گوناگون آن معرفی شده است. نقش آیندهٔ ایران در مورد توسعهٔ اسپرانتو و در انت‌ها، و شاید مهم‌تر از همه، شایسته است کشوری که بیش از هشتاد سال پیش نقش برجسته‌ای در ترویج، به‌رسمیت شناختن و به‌کارگیریِ زبان اسپرانتو در سطح جهان داشته است و نام خود را در این زمینهٔ فرهنگی- انسانی نیز به نیکی در تاریخ بشریت به ثبت رسانده است، هم‌اکنون نیز در جهت این امر مهم علمی، فرهنگی، انسانی، اجتماعی، عرفانی و … که در صورت موفقیتِ کامل، بر روی تمامیِ معادلات، مناسبات و روابط جهانی تأثیری عمیق و سازنده خواهد داشت و باعث از بین بردن بسیاری از تبعیض‌های فرهنگی-زبانی خواهد شد، گام برداشته و چه در مطرح ساختن آن در مجامع بین‌المللی و چه در برنامه‌ریزی به‌منظورِ پیشبرد هرچه‌بیشتر آن در سراسر کشور – و منطقه و جهان – حد اکثر کوشش خود را به انجام برساند تا …:‌‌ همان کشوری که آغازگرِ این حرکت سترگِ فرهنگی در جهان بوده است، پایان و پیروزیِ آن‌را نیز خود رقم بزند! برای به انجام رساندن این مهم، همکاری تمامی افراد جامعه، سازمان‌های غیردولتی و دولتی یاری‍گر خواهد بود.

*این مقاله نخستین بار در مجله پیام سبراندیشان شماره ۷ بهار ۱۳۸۳ چاپ شده است.

*این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
نوشته های مرتبط
2 دیدگاه

بنده ی خدا ادموند پریوات.

برخی دوستان ، نام خانوادگی او را چنان که گفته می شود می نویسند یعنی ” پریوات ” ( ترجیح من نیز این است )

برخی دیگر از دوستان از جمله استاد ممدوحی ” ت ” آخر را حذف نموده و پریوا می نویسند.و نیز ادموند را

ادمون .

در نوشته های قدیمی از جمله در مکاتبات نمایندگی ایران در جامعه ی ملل به نام ” پرواط ” بر می خوریم.

بر مورد آخر ایرادی نیست . چون این رسم الخط مربوط به زمانیست که تهران را طهران می نوشتند.

اما سوال متعجبانه ی من از نگارش ” پریوا ” به جای ” پریوات ” و ” ادمون ” به جای ” ادموند ” است. به

خصوص آن که در برنامه های دانلود شده از رادیو سوییس به اسپرانتو من ادموند پریوات شنیده ام نه

ادمون پریوا

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ترجیح من هم ادموند پریوات هست!
این مطلب چون عینا نقل شده است حق تصحیح را به خود ندادم.

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.